Connectivism
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتباطگرایی به عنوان پـارادایم جدیـد یـادگیری در عـصر دیجیتـال مطـرح اسـت.ایـن نظریـه، نظریــههـای یــادگیری رفتــارگرایی، شـناختگرایــی و سـازندهگرایــی را بــه چالش کشانده و در رویارویی با آنها، با توجـه بـه اسـتلزامات عـصر دیجیتـال کارآمـدتر جلوه نموده است. بنابر استدلال زیمـنس چنـین نظریـههـایی زمـانی شـکل گرفتـهانـد که یادگیری تحت تأثیر فناوریهای جدید نبوده است. این در حالی است که در دهههای اخیر فنـاوری چگـونگی زنـدگی، ارتبـاط و یـادگیری را بـه شـکل نـویی سـازماندهـی کرده و موجب گرایشهای جدید در حوزه یـادگیری شـده اسـت. (رضایی، نثری، آزمند, 1390)
ارتباطگرایی
از سوی جورج زیمنس در سال 2004 ارائـه شـد. مبنای معرفتشناختی این نظریه «دانش
ارتباطی» یا دانـش توزیـع شـده اسـت کـه توسـط اسـتفن داونز معرفی و گسترش یافته
است. به اعتقاد کپ و هیل بـه خاطر وسعت کارهایی که این دو در فضای مجازی انجام
دادهاند این نظریه توجه زیـادی را در محافل علمی به خود معطوف کرده است. از نظر ارتباطگرایی
یادگیری عبارت است از خلق گرهها و ارتباطـات جدیـد. به عبارت دیگر یادگیری فرآیند شکلگیری و
شکلدهی شبکههاست. «ارتباطگرایی دیدگاهی است که دانش و شناخت را توزیع شده در
سطح شبکهای از افـراد و فناوری میبیند و یادگیری را فرایند ارتباط، رشد و رهیابی
آن شبکهها میداند.» به زبان سادهتر ایجاد
کردن گرهها، ارتباطدادن گرهها با یکدیگر و تشکیل شبکهای از این گره شبکه ها و ارتباطات،
یادگیری را ایجاد میکند. نکته ظریف در این است کـه این تعریف یادگیری را حاصل
ارتباطات نمیدانـد بلکـه خـود ارتباطـات مـیداند در ایـن تعریف یادگیری تنها از
طریق شبکه اتفاق نمی افتد یا از طریق شبکه تسهیل نمیشود بلکه خود شبکه سازی به
عنوان یادگیری معرفی میشود. (اسکندری، فردانش، سجادی, 1389)