مطالعات فرهنگ مجازی

این وبلاگ متعلق به کلاس مطالعات فرهنگ مجازی دکتر سعیدرضا عاملی، در مقطع دکتری است.

مطالعات فرهنگ مجازی

این وبلاگ متعلق به کلاس مطالعات فرهنگ مجازی دکتر سعیدرضا عاملی، در مقطع دکتری است.

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

Connectivism

شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ارتباط‌گرایی به عنوان پـارادایم جدیـد یـادگیری در عـصر دیجیتـال مطـرح اسـت.ایـن نظریـه، نظریــه‌هـای یــادگیری رفتــارگرایی، شـناخت‌گرایــی و سـازنده‌گرایــی را بــه چالش کشانده و در رویارویی با آنها، با توجـه بـه اسـتلزامات عـصر دیجیتـال کارآمـدتر جلوه نموده است. بنابر استدلال زیمـنس چنـین نظریـه‌هـایی زمـانی شـکل گرفتـه‌انـد که یادگیری تحت تأثیر فناوریهای جدید نبوده است. این در حالی است که در دهه‌های اخیر فنـاوری چگـونگی زنـدگی، ارتبـاط و یـادگیری را بـه شـکل نـویی سـازماندهـی کرده و موجب گرایشهای جدید در حوزه یـادگیری شـده اسـت. (رضایی، نثری، آزمند, 1390)

ارتباط‌گرایی از سوی جورج زیمنس در سال 2004 ارائـه شـد. مبنای معرفت‌شناختی این نظریه «دانش ارتباطی» یا دانـش توزیـع شـده اسـت کـه توسـط اسـتفن داونز معرفی و گسترش یافته است. به اعتقاد کپ و هیل بـه خاطر وسعت کارهایی که این دو در فضای مجازی انجام داده‌اند این نظریه توجه زیـادی را در محافل علمی به خود معطوف کرده است. از نظر ارتباط‌گرایی یادگیری عبارت است از خلق گره‌ها و ارتباطـات جدیـد. به عبارت دیگر یادگیری فرآیند شکل‌گیری و شکل‌دهی شبکه‌هاست. «ارتباط‌گرایی دیدگاهی است که دانش و شناخت را توزیع شده در سطح شبکه‌ای از افـراد و فناوری می‌بیند و یادگیری را فرایند ارتباط، رشد و رهیابی آن شبکه‌ها می‌داند.»  به زبان ساده‌تر ایجاد کردن گره‌ها، ارتباط‌دادن گره‌ها با یکدیگر و تشکیل شبکه‌ای از این گره شبکه ها و ارتباطات، یادگیری را ایجاد می‌کند. نکته ظریف در این است کـه این تعریف یادگیری را حاصل ارتباطات نمیدانـد بلکـه خـود ارتباطـات مـی‌داند در ایـن تعریف یادگیری تنها از طریق شبکه اتفاق نمی افتد یا از طریق شبکه تسهیل نمی‌شود بلکه خود شبکه سازی به عنوان یادگیری معرفی می‌شود. (اسکندری، فردانش، سجادی, 1389)

انسان واقعی-مجازی

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۳۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

در  نگاه مک‌لوهان، رسانه امتداد انسان است، رسانه‌گری تن آدمی را امتداد داده است، توانایی آدمی را برای ادراک، بیان خویشتن، رفتن به سراغ دیگران حس کردن آنها در مکان‌ها و زمان‌ها وسعت داده است. رسانه ها، قوای انسانی را تقویت کرده اند؛ تلگراف و فرستنده های رادیویی و تلویزیونی قدرت بیان آدمی و نیز قدرت شنوایی انسان را امتداد بخشیده اند. او با تعریف رسانه به عنوان امتداد فتى حواس انسان، تمدن جدید را حاصل امتداد و گسترش حواس انسان و لذا رسانه ها را سازنده تمدن می داند. مک لوهان مفاهیم و مؤلفه های مدرنی چون فردگرایی، عقل گرایی، ملی گرایی و اصلاحات مذهبی را پیامد چاپ و فنون، کتابت و به عبارتی رسانه های مکتوب می داند که ناشی از غلبه حس بینایی بر دیگر حواس است، چرا که از بین تمامی حواس، تنها حس بینایی است که می تواند باعث احساس جدایی و ناپیوستگی شود (مهدیزاده, 1393).