چرا و چگونه اینترنت موجب تغییرات بزرگ فرهنگی و اجتماعی شد
وقتی که گوتنبرگ به تکثیر چاپی قادر شـد، خـیلی از پیـامها جنبهی عام پیدا کرد و در سراسر اروپا پراکنده شد. بنابراین، با ورود به دورهای تازه، ابزارهای رسـانهای دیـگری در اخـتیارمان قرار میگیرد که زایدهی تکنولوژی زمانشان هستند. رشد تکنولوژی نیز بر روی نهادهای اجتماع تـأثیر مـیگذارد و آنها را متحول میکند. یعنی ابتدا یک تحول تکنولوژیک یا فناوری داریم، مثل اخـتراع دسـتگاه چـاپ، تلفن، دوربین عکاسی، فیلمبرداری و... که دگرگونی اساسی در زمینه تکنولوژی هستند.این تحول تکنولوژیک بـه تـحول اجتماعی منجر میشود یعنی روی نهادهای اجتماعی تأثیر خودش را میگذارد و به طور مشخصتر، بـر نهاد خـانواده، بـر نهاد حکومت، اقتصاد،آموزش وپرورش و... تأثیر میگذارد. نکته مهم این است که تأثیر بر هر کـدام از نـهادهای اجتماعی، تحول اجتماعی را به همراه میآورد و تحول اجتماعی، تحول فرهنگی ایجاد مـیکند. مـیبینید کـه تحول تکنولوژیک تا چه حد بر فکر کردن آدمها و حیات اجتماعی آنها تأثیر دارد. اگر بـخواهیم بـه کـمک نموداری این تاثیرات را نشان دهیم به صورت زیر خواهد شد: اگر بـه نـمودار رابطهی تکنولوژی، جامعه و فرهنگ دقت بفرمایید میبینید آنها روی یکدیگر نیز تأثیر متقابل دارند؛ در عین حـال کـه به ترتیب اثر مستقیم بر هم دارند از یکدیگر نیز تأثیر میگیرند. بـرای مـثال،ظهور صنعت چاپ به عنوان یک تـحول تـکنولوژیک بـر نهاد آموزش در جامعه تأثیر مستقیم داشت امـا بـه دنبال افزایش باسوادان و کتابخوانان، تحولات فرهنگی نیز پدید آمد. همین تحول فرهنگی بـاعث شـد که تغییراتی در شکل حکومت جـامعه ایـجاد شود (تـحول اجـتماعی) و هـمچنین، نیاز تازهای برای ایجاد تحول تـکنولوژیک، بـرای اختراع رسانههای تازه مثل عکاسی و فیلمبرداری ایجاد گردد (فرهنگی, 1383).
صنعت چاپ یک تـحول فـرهنگی دیگر هم ایجاد کرد و آن ظـهور نخبهگرایی است، یعنی افـراد بـاسواد، هر چه باسوادتر باشند و زبـانهای مـختلف بشری را آموخته باشند از جایگاه و ارزش اجتماعی بیشتری برخوردار میشوند اما وقتی تحول تکنولوژیک بـه صـورت اختراع دوربین فیلمبرداری و قبل از آن دوربـین عـکاسی رخ داد، تحولاتی شگرف در هـنجارهای اجـتماعی ایجاد کرد و آن کاهش قـدرت نـخبهگرایی بود زیرا مشاهدهی یک عکس یا فیلمی مستند درباره فرضا اقوام مختلف و بومیان نـقاط دور دسـت نه تنها رنج سفر و مشاهده مـستقیم را حـذف میکرد بـلکه اسـاسا جـایگزین مطالعهی دهها کتاب و اسـتفاده از رسانههای نوشتاری خاص نخبگان پیشین بود. بنابراین، گرایش به سوی همگانی شدن دانش و معرفت نـشانهی تـحولات فرهنگی است که آن هم در نـتیجهی تـحول تـکنولوژیک ثـبت و ضـبط تصاویر و نیز تـکثیر فـراوان و مشابه آن به صورت عکس، فیلم، تلویزیون و ویدیو به وجود آمد (همان).
به این ترتیب امروزه، آموزش هـنجارهای اجـتماعی، بـه عهدهی این گونه رسانههای تصویری است. افـراد یـک جـامعه، چـه بـه صـورت مهاجر باشند یا زادهی آن جامعه محسوب شوند هنجارهای اجتماعی آن جامعه را از طریق رسانههای تصویری میآموزند. میدانیم که در امر آموزش، دادن پاداش یا مجازات یک اصل اساسی است. به ایـن ترتیب، تماشاگران فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیون، به مرور یاد میگیرند که در ازای چه رفتاری تنبیه یا تشویق خواهند شد. در واقع، این گونه آموزش غیر مستقیم هنجارها با وسایل ارتباطی نوین جـایگزین روشهای مستقیم معلمان در جوامع سنتی شده است (همان)اکنون دیگر بشر توانایی آن را یافته است که ارسال و دریافت پیاهای بسیار زیادی را به سرعت انجام دهد. به خاطر این تحول تکنولوژیک، تحولی در جامعهی جـهانی رخ مـیدهد و آن اینکه فرهنگ فرستنده پیـام بـه تمام عالم، حالت جهانی به خود میگیرد یعنی ما در مقابل فرهنگ جهانی که به ابزار های نوین اطلاعاتی مانند اینترنت و تلفن های موبایل وابسته است، قرار میگیریم که در برابر فرهنگهای منطقهای از اقتدار بیشتری برخوردار شده است (رک: همان).
آنچه تاکنون گفته شد به خوبی این واقعیت را روشن میسازد که اینترنت و ماهواره به مثابه رسانههای بین المللی از توانمندی بسیار بالایی جهت انتقال پیام برخوردارند. در واقع، این دو از عظیمترین پیـام رسـانان جهان محسوب میشوند. توجه به این مهم برای تعیین حوزه و نحوه نفوذ آنها در تغییرات فرهنگی و سیاسی ضروری است، اما در کنار قدرت تأثیرگذاری و کاربردهای مثبت و منفی که از این رسانهها صـورت مـیگیرد، لازم اسـت برای تعیین «نقش» آنها در ایـجاد تـغییرات سـیاسی و فرهنگی، به طرف دیگر معادله یعنی مخاطبان و نظامهای محیط بر آنها، به اندازه کافی توجه نماییم. بدین ترتیب پاسخ به پرسش از نقش اینترنت و ماهواره در تغییرات فرهنگی و سیاسی جـوامع (در حـال تـوسعه) منوط به تحلیل متقاضیان و عوامل تغییرات یعنی گیرندگان پیامها و نظامهای مشتمل بـر آنـها مـیباشند. براساس نگرش سیستمی میتوان گفت رسانهها هم جزئی از مجموعه عناصر مشوق یا ممانعت کـننده و جـهت بـخش تغییرات محسوب میشوند که میزان قدرت و عمل کنندگی آنها در چارچوب نظام اجتماعی که مـشتمل بـر نظامهای فرهنگی و سیاسی میباشد، صورت گیرد (عیوضی, 1385).
در این صورت رسانهها بنا به ماهیت خـود حـداکـثر یک عنصر انتقالدهنده هستند که میتوانند نقش متغیر واسطهای را ایفا نمایند. به عبارت دیگر در سـلسله حـوادثی که به تغییرات سیاسی و فرهنگی میانجامند، رسانهها میتوانند با بازگویی و پردازش که در ایـن بـازنماییها انـجام میدهند، بر تغییرات تأثیر بگذارند، لیکن نقش آنها در حد متغیر مستقل ارزیابی نمیشود. در نظر گـرفتن واقـعیتهایی چون تکثر روندهای جهانی شدن، محدود شدن ارتباط پیامهای رسانهها با مـخاطبان بـه عـلل محدودیت وقت مخاطبان و رقابت شدید رسانهها با یکدیگر، ویژگی متغیر اما موجود انتخابگری و گزینشگری مـخاطبان، مـجموعا تـمرکز تحلیل در این خصوص را به سمت درک این رسانهها در نقش «زمینه ساز» آن نگرش ها در زمـینههای فـرهنگی و سیاسی سوق میدهد (همان).
همانطور که گفتهشد اینترنت میتواند به گسترش فرهنگهای گوناگون و اشاعه ایده جهانیشدن سرعت ببخشد. حال برای تحلیل نقش اینترنت در تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی، باید به ویژگی های اکنون آن توجه نمود.
در جامعه ایرانی برخی هنجارهای سنتی، نهادینه شدهاست که تعدادی گروه مرجع و بخشی از بدنه مردمی ضامن امتداد این هنجارها هستند. از طرفی پس از انقلاب اسلامی عمق بخشی به برخی از هنجارهای سنتی، دینی و ملی یاد شده، به وسیله نهادهای حکومتی نیز پیگیری میشود. در این میان، گروههای مرجع دیگری شکل گرفتهاند که در جهت ایده جهانی شدن به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه عمل کرده؛ که بعضا تعارضاتی با هنجارهای سنتی پیدا کردهاند. لازم به ذکر است که برخی از هنجارهای سنتی مورد اشاره در تناقض ذاتی با فرهنگ جهانی شدن میباشند و لذا گروههای پیگیر تعمیق فرهنگ سنتی و دینی به حضور کنترل نشده اینترنت به عنوان بسطدهنده فرهنگ جهانی واکنش نشان میدهند و این موجب بروز شکاف اجتماعی در میان گروههای مختلف جامعه میگردد.
اینترنت به جهت عمومیت یافتن و دسترسپذیری موجب ایجاد تفاوتهای فرهنگی در جوامع از جمله جامعه ایرانی شدهاست. اما در جامعه ایرانی به جهت تسلط نسبی هنجارهای سنتی، این تفاوت فرهنگی میان مردم و حتی اعضای یک خانواده بیشتر به نظر میآید. که این تفاوتهای فرهنگی میتواند به دو صورت، عاملیت خود را در تحولات جامعه نشان دهد. یکی به صورت دفعی در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی و دیگری به صورت آرام و تدریجی. در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی عاملیت افراد متأثر از آگاهیهای ایجاد شده توسط اینترنت، میتواند موجب بروز تکانههای سیاسی و اجتماعی گردد؛ اما تغییرات تدریجی و آرام خود را در یک تغییرات نسلی نشان میدهند که بیشک تغییراتی است که میتواند موجب برهم زدن استیلای هنجارهای سنتی بر جامعه ایرانی گردد که میتوان این تغییر آرام را امروز مشاهده کرد. البته سادهانگارانه است که تغییرات آرام نسلی را به اینترنت محدود کنیم اما اینترنت بیش از آنکه یک پیشرفت تکنولوژیک باشد، به واسطه مدیریت و مهندسی اطلاعات بستری برای تغییرات فرهنگی و اجتماعی است.
منابع
رضی، احمد؛ اکبر آبادی، محسن. (1387). اینترنت و ادبیات. کنگره علوم انسانی.
عیوضی, م. ر. (1385). نقش اینترنت و ماهواره در تغییرات فرهنگی و سیاسی کشورهای در حال توسعه: مروری بر یافته های پژوهش . مطالعات تربیتی و روانشناسی, 195-214.
فرهنگی, ع. ا. (1383). جایگاه رسانه ها در تحولات فرهنگی. کتاب ماه هنر, 56-61.
- ۹۶/۱۱/۲۷