چرا عصبانی میشویم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
خشم چیست؟
خشم به عنوان هیجانی بنیادین با تهدید و ارزیابی منفی مرتبط است، پاسخهای فیزیولوژیک را فعال میکند و تمایلات رفتاری را تحت تأثیر قرار میدهد. خشم معمولا با باورهای مربوط به تصدیق خود و سرزنش دیگران همراه است. دفنباخر تفاوت بین آغازگرهای بیرونی ودرونی خشم را تشریح کرد. حوادث خشمانگیز بیرونی عبارتند از شرایط قابل شناسایی مثل گیرکردن در ترافیک یا مواجه شدن با رفتار نامطوب دیگران. عوامل درونی آغازگر خشم عبارتند از افکار و خاطران حوادث و تجربههای خشمانگیز، مانند فکر کردن در مورد یک مواجهه ناخوشایند (بشارت, 1389).
خشم چگونه به وجود میآید؟
دلایل مختلفی موجب ایجاد خشم میشوند، که از جمله آنها میتوان به علل بیولوژیکی و شناختی اشاره نمود. از جمله عوامل شناختی میتوان به نظریاتی در این باره اشاره نمود. یکی از این نظریات به این نکته اشاره میکند که میان پیدایش خشم و کمالگرایی رابطهای وجود دارد. بر اساس اکثر نظریههای ارزیابی شناختی، خشم وقتی به وجود میآید که یک حادثه نامطلوب ارزیابی شود و هم در نتیجه رفتار عمدی فردی دیگر رخ دهد. از این دیدگاه ، خشم با تجربه بدرفتاری (رفتار غیرمنصفانه ) دیگران رابطه نزدیک دارد. تجربه مشابه در مورد درجات بالای کمالگرایی جامعه محور پیش میآید، چون طبق تعریف، کمالگرایی جامعه محور بیانگر آن است که دیگران برای رفتار فرد معیار غیرمنطقی وضع میکنند. بر اساس این مدل نظری خشم، پیشبینی میشود که کمالگرایی جامعه محور با آمادگی برای خشم مرتبط باشد. نظریات دیگر به اهمیت کمالگرایی خودمحور در ایجاد خشم اشاره میکنند؛ بر این اساس کمالگرایی خودمحور معادل وضع معیارهای بالا برای خود است، که احتمال شکست در دستیابی به این هدفها بسیار است و میتواند باعث خشم شود. همچنین نظریات دیگری نیز به رابطه خشم و کمالگرایی دیگر محور اشاره میکنند. در واقع فرد با وضع معیارهای عالی برای دیگران و قضاوت در مورد آنها بر اساس این معیارها دچار خشم میشود (ر.ک بشارت, 1389).
خشم و عصبانیت
خشم میتواند منجر به رفتار شود. اگر رفتاری که از خشم ایجاد میشود به هنجار باشد، یک رفتار پسندیده رخ دادهاست اگر رفتار نابهنجار باشد، عصبانیت نامیده میشود. عصبانیت نمود و جلوه خشم و غضب است و غضب در واقع یک حالت نفسانی و درونی است که آدمی را وادار به رفتاری پرخاشگرانه و غلبه و انتقام نسبت به دیگری میکند. البته اصل قوه غضب در انسان وجود دارد و در حفظ و بقای وی نقش بسزایی ایفا میکند اما این قوه نیز مانند سایر قوای نفسانی باید کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده شود و از افراط و تفریط نسبت به آن اجتناب گردد؛ زیرا افراط در آن موجب ناکارآمدی فکر و عقل میشود و خطرات و خسارات جبران ناپذیری را در پی دارد و تفریط در آن نیز موجب جبن و خواری میشود و از پیامدهای بد آن بیغیرتی و بیتفاوتی نسبت به مسئولیت های فردی و اجتماعی است (بشیری, 1391).
برای فهمیدن عصبانیت و خشم باید به آنچه به طور فیزیولوژیکی برای ما اتفاق میافتد فکر کنیم، اینکه عصبانیت باعث میشود ما چطور فکر و رفتار کنیم یا شاید دقیقتر بتوان گفت چطور فکر نکنیم. پروفسور رایان مارتین میگوید: «وقتی عصبانی میشوی، سیستم عصبی سمپاتیک و سیستم جنگ و گریز در بدن فعال میشود. ضربان قلب افزایش پیدا میکند، تنفس شدیدتر و تندتر میشود، عرق میکنی و عملکرد دستگاه گوارش کند میشود.» همه این واکنشهای فیزیولوژیکی در بدن برای این است که با تمام انرژی در برابر هر بیعدالتی و بیانصافی که حس میکنی، از خودت دفاع کنی. مغز هم در این میان نقش خود را ایفا میکند. رایان میگوید: «ما همچنین میدانیم که وقتی افراد احساس خشم میکنند، افکارشان کمی از هم پاشیده میشود و بیشتر به بقای خود در لحظه یا "انتقام گرفتن" فکر میکنند. این وضعیتی است که فرد را با شرایط تطبیق میدهد. شما هم وقتی تلاش کنید در برابر بیعدالتی یا ستمی واکنش نشان دهید، دلتان نمیخواهد به هیچچیز دیگری فکر کنید» (چرا عصبانی شدن خوب است؟, 1397).
تأثیرات مثبت و منفی خشم (هایپرلینک)
همانطور که گفته شد، عصبانیت میتواند تأثیرات منفی بر فرد و ارتباطات میان او و دیگران بگذارد چرا که موجب میشود فرد نتواند منطقی فکرکند و از خود رفتارهای نامناسب بروز میدهد. اما همانطور که گفته شد بروز نابهنجار خشم موجب عصبانیت میشد و میتوان متصور بود که خشم گاهی مفید نیز واقع شود. به عنوان مثال خشم جهانی و نیز خشم مردم آمریکا از سیاستهای غلطی که منجر به بروز بحران اقتصادی اخیر در تمام نقاط جهان شدهاست، مقامات آمریکایی را واداشته است تا اتخاذ سیاستهایی را مد نظر قرار دهند که گرایشهای سوسیالیستی در آنها مشهود است. شاید همین ترس از خشم باعث باعث اجرای راهکارهایی شود که در نهایت بیشتر منافع توده مردم در آنها لحاظ شده باشد تا منافع بانکها و مؤسسات مالی بزرگ (هایدن, 1388).
در پایان میتوان گفت که یکی از دلایل عمده مخدوش شدن ارتباطات میان فرهنگی دولتها و سیاستهای آنها است. همانطور که گفته شد خشم مردم از سیاستها و بروز آن میتوان موجب تغییراتی در سیاستهای دولتها شود و لذا میتوان به طور غیرمستقیم از این طریق حتی خشم را نیز مقوم ارتباطات میانفرهنگی دانست البته این در صورتی است که افراد جامعه رابطه با فرهنگهای دیگر را آموخته باشند و رها از عصبیتهای نژادی، قومی، جنسیتی و ... باشند.
منابع
بشارت, م. (1389). کمالگرایی و خشم. فصلنامه علمی - پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز, 33-52.
بشیری, ا. (1391). عوامل و درمان عصبانیت. مکاتبه و اندیشه, 76-87.
چرا عصبانی شدن خوب است؟. (1397, آذر 7). بازیابی از www.bbc.com: http://www.bbc.com/persian/magazine-45972357
هایدن, ت. (1388). خشم چیز خوبی است. سیاحت غرب, 75-79.
- ۹۷/۱۲/۲۴