ارتباطات میان فرهنگی و هویت
جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
هویت و ارتباطات میان فرهنگی
نخستین بار اریکسون واژة هویت فردی را در سال 1968 به کار برد. او بر
این باور بود که هویت احساسی است که فرد در اوایل نوجوانی خود را از دیگران مجزا و
متمایز دانسته، برای خود ثبات و یکپارچگی قائل میشود و خود را شبیه تصور دیگران
از خود میداند؛ بنابراین کارکرد هویت ایجاد هماهنگی میان تصور فرد از خود به
عنوان یک فرد دارای ثبات و تصور دیگران است. در واقع اریکسون هویتیابی را در فرد
در سنین نوجوانی جستجو میکند (حسامالدین آشنا،
محمدرضا روحانی, 1389).
لوکمان و برگر هویت را دربرگیرندة همه نقشها و گرایشهای فرد میدانند
که در طول مدت اجتماعی شدن درونی کرده است؛ بنابراین هویت در جریان فرایند اجتماعی
شدن شکل میگیرد، باقی میماند، تغییر میکند و یا حتی از نو شکل میگیرد. با این
رویکرد میتوان هویت را حاصل دیالکتیک واقعیت ذهنی و واقعیت عینی دانست که در برابر
ساختارهای اجتماعی معین واکنش نشان داده و موجب حفظ، تغییر یا شکلگیری مجدد
ساختارهای اجتماعی میشود (پیتر برگر، لوکمان,
1375).
گیدنز واقعیت ذهنی را در خودآگاهی و واقعیت عینی را در کنش اجتماعی جستوجو میکند.
بر این اساس هویت را آگاهی شخص، گروه و جامعه به خود میداند که در کنشهای
اجتماعی به صورت تدریجی شکل میگیرد (گیدنز, 1378). هویت از خصوصیترین
جلوة فردی تا عمومیترین نمود جمعی را دربرمیگیرد. همه و همه ابعاد مختلفی از این
پدیدة پیچیدة چندوجهی هستند (حسامالدین آشنا،
محمدرضا روحانی, 1389).
توسعه ارتباطات به افزایش ارتباط میان هویتهای مختلف کمک
کردهاست. به طور خاص پس از توسعه استفاده از فضای مجازی در برقراری ارتباط، هویتهای
مختلف از وجود هویتهای متفاوت با خود بسیار بیشتر از حالتی که استفاده از فضای
مجازی توسعه نیافته مطلع شدند. هر هویتی برای دیگران به مثابه مجموعهای ناشناخته
از آداب و رسوم و فرهنگها، عقاید و ... است که به واسطه ایجاد ارتباط، شناخت
طرفینی حاصل میشود و مقدمات تغییر هویتهای از پیش ساخته شده فراهم میآید.
صحبت از تأثیرات اجتماعی حضور در فضای مجازی بر هویت کاربر،
به طور کلی، و بدون در نظر گرفتن نوع فعالیت و نوع حضور فرد در این فضا، کار
بسیار دشواری است؛ چرا که فضای مجازی به مثابه مصداقی از تکنولوژیهای ارتباطی و
اطلاعاتی جدید، نه فقط یک ابزار یا منبعی برای تولید و انتقال اطلاعات بلکه محیطی
مجازی و فضایی برای زندگی است و بدیهی است که مثل فضایی مجازی میتوان در این فضا
به بی نهایت کنش دست زد. علاوه بر این، بسته به ساختارهای عینی و ذهنی جهان واقعی
کاربر و نیازها و توقعات او، کارکردها و امکانات فضای مجازی قابل تغییر و جایگزینی
است. به همین سبب نیز نظریههای موجود در باب تأثیرات حضور در فضای مجازی بر ابعاد
هویتی فرد و کاربران بسیار پراکنده هستند (محسن
نوغانی دخت بهمنی، سید احمد میرمحمدتبار، صمد عدلیپور, 1393).
از طرف دیگر فضای مجازی موجب توسعه ارتباطات میانفرهنگی
شدهاست. چرا که در گذشته به جهت بعد مسافت و هزینههای ناشی از سفر به نقاطی با
فرهنگهای دیگر موجب میشد که افراد از هویتهای دیگر مطلع نگردند ولی امروزه با
وجود فضای مجازی ارتباطات میان فرهنگی به سهولت انجام میپذیرد و افراد به ابعاد
هویتی خود و دیگران بیشتر پی ببرند چرا که مواجهه هویتهای مختلف با یکدیگر موجب
میشود که هویتها با یکدیگر مقایسه شوند و از این طریق ابعاد هویتها بهتر نمایان
خواهد شد. در واقع امکان شناخت هویت های متعدد، به نتایج مثبت و منفی منجر شده
است. آشنایی افراد با هویت های مختلف، امکان گفت و گو با آن ها، کاهش تعصبات هویتی
و فرهنگی، فعال شدن افراد در پذیرش هویت های اکتسابی و ... از نتایج مثبت افزایش
ارتباطات میان فرهنگی بر هویت انسان ها است.
اما از نتایج منفی توسعه ارتباطات میانفرهنگی به واسطه ابزارهای جدید این است که هویت فردی، خانوادگی یا اجتماعی افراد دچار خدشه شده و این هویتها از نسلی به نسل دیگر نیز تغییر کردهاست. افزایش ارتباطات میان فرهنگی به صورت منفی موجب شدهاست که هویتهای چهل تکه ایجاد شود به این معنا که افراد به هویتهای مختلف علاقه نشان داده و از هر هویتی بخشی را در خود پررنگ میکنند و به این ترتیب هویت یکپارچه خود را از دست میدهند و در مسائل مختلف خود را به هویت های مختلف نزدیک میکنند. این پدیده نشان از نوعی بحران هویت است که در زمان حاضر بروز پیدا کرده است. افرادی که دارای هویتهای چهل تکه هستند، در مواجهه با مسائل گوناگون نمیتوانند از یک نظام منسجم فکری تبعیت کنند و تصمیماتی نامتناسب با یکدیگر اخذ مینمایند. این افراد البته میتوانند در میان افراد دارای هویتهای مختلف جایگاهی برای خود تعریف کنند و لذا توان ایجاد گفت و گوی همدلانه بیشتری با افراد دارای هویتهای متفاوت دارند. افراد دارای هویت چهل تکه میتوانند به صورت بالقوه نوعی از تسامح و رواداری را ترویج کنند که مبتنی بر اصول خاصی نیست که این رویکرد خود میتواند مروج نوعی از سطحینگری در مواجهه با مسائل مختلف باشد چرا که رواداری بی اصول نسبت به مسائل متضاد با چارچوبهای ذهنی افراد، در پس خود نوعی از غفلت نسبت به مبانی هر پدیده را توصیه میکند که مشخصا این نوع مواجهه مخالف نگاه عمیق و بنیادین به پدیدههاست.
به طور خلاصه باید گفت در عین اینکه گفت و گوی میان هویت
های گوناکون امری پسندیده است اما بروز این بحران هویت موجب شده است که اساس بسیاری
از امور سست شود و سطحی نگری میان افراد رواج پیدا کند. لذا لازم است افراد به
نگاهی عمیق به هویتهای رقیب بنگرند چرا که فقدان نگاه بنیادین و عمیق موجب میشود
که چارچوبهای نظری توجیهی برای اعمال افراد، جایگاهی نداشته باشد و افراد تنها با
توجه به جاذبههای بیاساس و سطحی هویتهایی را برای خود برگزینند.
منابع
پیتر برگر، لوکمان. (1375). ساخت
اجتماعی واقعیت. (ف. مجیدی, مترجم) تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
حسامالدین آشنا، محمدرضا روحانی. (1389). هویت فرهنگی
ایرانیان، از رویکردهای نظری تا مؤلفههای بنیادین. فصلنامه تحقیقات فرهنگی,
157-185.
گیدنز, آ. (1378). تجدد و تشخص. (ن. موفقیان,
مترجم) تهران: نشر نی.
محسن نوغانی دخت بهمنی، سید احمد میرمحمدتبار، صمد عدلیپور.
(1393). فضای مجازی و هویت. پژوهشنامه توسعه فرهنگی اجتماعی, 5-22.
- ۹۸/۰۳/۰۳